• وبلاگ : شب شعر
  • يادداشت : اي عشق..دو بيت تازه
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    روزگارت خوش

    دوباره شبيه همان دوران صداقت وصميميت آرامش از نوشته هايت لبريز است

    خوشحال شدم

    مهدي سالهاي سادگي من به خدا مي سپارمت

    اي عشق بيا حال تشنج دارم.... تعبيراتون محشرن واقعا لذت ميبرم هميشه ارزوم بوده توي شعر به اينجايي برسم كه شما ايستاديد
    پاسخ

    آرزوهاي بزرگتري براي خودتون بكينين ..خدا بزرگتر از اين آرزوهاست .....از لطف بي نهايتتون ممنون
    + pichak26 
    سلام . باز هم زيبا . موفق و مويد باشد . ممنون از لطفتون كه ما رو هم خبردار ميكنيد از حس تازتون .
    پاسخ

    بازم بزرگواري كردين .....وظيفه مه
    + عه لي گه روسي 

    روزگارت خوش

    مي دانم كه بايد براي شما بايستي به گونه اي بنويسم كه بيشتر خوشايند شما باشد مثلا :سلام عليكم بماصبرتم

    اما سالهاست كه دارم تمرين صداقت مي كنم آنچه را كه به آن باوردارم را بيشتر مي پسندم اينگونه دلم آرامتر است

    از نماز عهد چيزي به ياد نمي آورم اما هنوزهم خدا شب هاي جمعه را از من نگرفته وكميل بهانه ايست براي بودن با حضرت دوست

    چه شلوار كردي بپوشم چه نه مي خواهم انسان باشم شما خود آگاهيد که شاعر از پيرامون خويش تاثير مي گيرد وغير از اين باشد مقلدي بيش نخواهد بود شايد به همين دليل است که واژگان غير معمول در نوشته هاي من رخنه کرده اند

    هميشه سعي کردهام حرمت دوستي را نگه دارم حتي اگر از ديدگاه فکري فاصله بسيار باشد وگواه من دوستان مسجدي سالها قبل هستند که هنوز هم هرز چند گاهي به دست بوسيشان مي روم

    بيا به فکر تمدن باشيم وقتي تابوت شهيد نمي آيد

    اين فصل را با من بخوان باقي فسانه است

    يکي از دوستان يکي از غزلهاي مرا که اهل قلم سال 75 چاپ کرده -پيشكش به امام زمان-بعد از سالها نشانم داد مي گفت تغيير كرده اي

    گفتم من هنوز اعتقادات خودم را دارم اما از آن ها نان نمي خواهم

    گفتم دلم براي سينه زني لك زده اما مادامي كه بسياري از ريا كاران براي كسب موقعيت و.....به حسينيه سنندج مي روند من با اين حسرت زندگي مي كنم هرچند دزدكي گاه در گوشه اي از آن مي

    نشينم

    بزرگوار به نظر شما فرمانده نبي اكرم كرمانشاه در چه وضعيتي است ؟

    مي داني فرمانده سابق سپاه بيجار الان در قزوين كارگري مي كند ؟

    مي داني مدير كل سابق بنياد شهيد كرمانشاه وكردستان الان خادم مزار شهدا شده است؟

    مي داني كسي كه من بر سر مسائل منكراتي با اودرگير شده بودم الان معاون يك سازمان است ؟

    مي داني كسي كه ما را به خاطر بسيجي بودن مسخره مي كرد در نهاد رهبري يكي از دانشگاه هاي استان است؟

    مي داني من براي اجراي يك جشنواره ادبي ساده وفقط به خاطر لجاجت معاون ارشاد كارم به جاهاي باريك كشيد ؟

    مي داني وقتي قرار بود كه داور جشنواره اي در حوزه هنري باشم من لادين مرتد را رد كردند؟

    مي داني آقاي كه از دست پدر كارگرم در اوايل انقلاب سيلي خورده بود 25 سال در خانه هاي سازماني نماز مي خواند؟

    مي داني .......

    حالا تو جاي من باشي كه در حسرت كامپيوتر يالها مانده باشي تا پسر فلان آقا با بورسيه دولتي درسش را بخواند چه مي كني ؟

    ببخشيد درد دلهاي بود كه مجال يافتند

    اما شعر شلوار تا كرده دارد مردي كه يك پا ندارد شعر من نيست

    شعر خانم سيمين بهبهاني است

    2.شعر تاكس بسيار عالي بودلذت بردم اين زبان مشترك مي تواند تمام مرزهاي نژادي را ويران سازد

    3. ياد يكي از غلهايت افتادم كه قافيه آن قالي خشكسالي و....بود

    پاينده وپيروز وسربلند ودر راه عقايدت سربلند باشي

    پاسخ

    سلام استاد قاسمي فر..من از صداقتتون كاملا با خبرم ..و در جايگاهي هم نيستم كه جسارتي كرده باشم ...خواستم من هم باهاتون صادق باشم و به ياد خاطره هاي نوجوني خودم و جووني حضرتعالي و علاقه اي كه به شخصيت اونزمانتون داشتم دو سه خط زاحم بشم ..شما الان هم براي من كاملا قابل احترام و تكريم و تعظيم هستين ...باور كنين هر وقت اسم شاعري از كردستان اومده بي درنگ اولين نفر اسم حضرتعالي رو بردم....شما رو حرفهاي من خيلي ناراحت نشين ..از روي ارادت بود و بس ....دوس دارم عزت و سربلندي تون رو ببينم كه الحمد لله هنوز هم ملموس و مشهوده ..همه حرفهايي كه در خصوص افراد فرمودين برام ملموس و محسوسه..شما مي دونين من از خانواده اي هستم كه كه دنبال چيزي از انقلاب نبودن و مي تونين در خصوص ژدرم يه بررسي مجدد بكنين ..اخوي هام سر كاري هستن كه درسش رو خوندن و درسش رو مي دن و اطرافيانشون هم كاملا در مورد حرفهايي كه مي زنم مي تونن براتون توضيح بدن ..پس خودم واقفم از چي ناراحتين ..اما يادمون باشه كه اشتباه ما اينه كه حساب افراد رو با حساب مكتب يكي مي گيريم ..و يادمون مي ره كه اميرالمومني فرمودن ..حق و باطل با افراد مشخص نمي شن ..خيلي ها در جايگاه خودشون نيستن و خيلي ها در جايگاه غصبي هستن كه اين ها جزء دردهاي مشترك من و شماست ..اما من از شعر گفتن براي امام زمان نون در نمي آرم ... اين اعتقاد منه ...حتي اگر غلط باشه تو گرسنگي و تشنگي هم همين غزل ها رو خواهم گفت ..يادتون باشه زمان دانش آموزي هم همينطور بودم ..بالاخره اينكه ..هدايت نشدم استاد ...ولي دلم نمي خواد كسي مثل شما كه هم حق استادي بر گردن من دارين و هم حق بزرگ منشي بر گردن خلي ها ...صداقتتون اينجوري بروز كنه كه امثال آقايون فكر كنن شما قيد دين رو زدين ....گرچه مي دونم براي شما اين موضع گيري ها مهم نيست و شما اونقد بزرگوار هستين كه خيلي تو نخ حرف اين و اون نيستين ..مخلص كلام : هنوز دوستون دارم و خيلي خوشحالم كه وبلاگتون رو پيدا كردم و هنوز مثل همون سالهاي نوجوني ام علاقه دارم ازتون چيز ياد بگيرم ...ممنون كه بازم بزرگي كردين استاد عيزيم..سلام برسونين و لطفتون مستدام ....راستي من همون سلام بي بهونه و خشك و خالي رو بيشتر دوست دارم تا سلام عليكم بما صبرتم ...
    سلام عليکم
    استفاده کرديم
    منصور و مستدام باشيد
    پاسخ

    سلام خواهر بزرگوارم ..لطف شما هم مثل هميشه مستدام
    + رهگذر 

    سلام مثل بقيه مطالبتون عالي بود

    واقعا از يه جنس ديگه مي نويسيد

    يا علي

    پاسخ

    ممنون بزرگوار رهگذر..نمي دونم از چه جنسيه ولي كاش تقلبي نباشه