نوشته قشنگي بود

سلام گرامي
دست هاي باران و زخم بنفشه
در صنوبر صبر...

سلام

چند وقت پيش روي ديوار يه مسجدي خوندم كه نوشته بود:

عاشق سبزم نه اين سبز ريا

سبز هم بازيچه شد مهدي بيا

نميدونم . اين روزها ما همه چيز رو داريم به بازي ميگيريم .

چيزي كه از توي شعر انتخابيم به دلم نشسته ربطي به جريانات اخير نداره .

چنان نابود شد ايران كه اميدي به آرش نيست

يه آدم هرچقدر هم نفوذ داشته باشه در عرض چهار سال نميتونه اينهمه خرابكاري بكنه . اين اوضاع وخيم ما دستپخت گذشتگان هم هست.

من ذاتا سبز رو دوست دارم . و ارادتم رو به سيد و سادات با پوشيدن مانتو و شال سبز و بستن سبز به بند كيفم ارائه نميكنم !!

سلام

عيد بزرگ و سعيد فطر بر همگان مبارک

التماس دعا

حکومت جاي ديوانش بسوزاند زبانش را
اگر عريان بگويد شاعري وضع زمانش را

و بايد از کنار واقعيت بگذرد شاعر
که بيرون آورند از کاسه زاغان ديدگانش را.........

سلام / وب خوب شما را بامشاهده نظري كه براي خانم پريزاد نوشته بوديد يافتم وحالا كه آمده ام واشعارتان را ديدم براي اين ورود خوشحالم چند تايي از اشعارتان را خواندم ولذت بردم موفق باشيد

سلام
صنوبر صبر منتظر حضور گرم و نظر ارزشمند شماست

سلام گرامي
شعر زيبايي بود
با تلميحي قشنگ
جدا و بدون هيچ مداهنه اي كاراتونو خيلي دوست دارم
اگر اجازه بديد براي ارتباط راحت تر شب شعر را به نگاه سبز صنوبر صبر پيوند كنم
روز هاي تان ارغواني

سلام

ضربه ي آخرش خيلي خوب بود اما

آوردن «تيغ» در مصراع 2 يه كمي به فضاي باقي شعر نميخوره.

يا مصراع 1 فضايي متفاوت از باقي مصراع ها داره .

اما مصراع 3 و 4 رو خيلي خوب چفت هم كرديد .

اينا كه ميگم فقط نظر شخصيمه .... هيچ تخصصي در تجزيه و نقد ندارم .

جسارتم رو ميبخشيد