• وبلاگ : شب شعر
  • يادداشت : اين روزها
  • نظرات : 0 خصوصي ، 5 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام بسيار زيبا بود
    + پژمان محمدي 

    سلام آقا مهدي تو اين وبلاگت نوشتي شب شعر منم يه چند خطي رو واست مي نويسم به اميد اينکه حداقل نمره 10 رو ازتون بگيرم ........

    امروز، براي من، روز خوبي نيست؛ روز بد تنهايي ست. اينجا را غباري گرفته است. پنجره ها نمي خندند و آب نمي جوشد و بوي مستي آفرين تن تو در اين اتاق پيچيده است. ياد تو هر لحظه با من است؛ اما ياد، انسان را بيمار مي کند. اينجا هيچکس نيست که غروبها به من خوش آمد بگويد و موهاي نرمش را ميان دستهاي من بگذارد و بخندد. به من باز گرد ....!

    + پژمان محمدي 

    سلام آقا مهدي تو اين وبلاگت نوشتي شب شعر منم يه چند خطي رو واست مي نويسم به امنيد اينکه حداقل نمره قبولي رو ازتون بگيرم ........

    امروز، براي من، روز خوبي نيست؛ روز بد تنهايي ست. اينجا را غباري گرفته است. پنجره ها نمي خندند و آب نمي جوشد و بوي مستي آفرين تن تو در اين اتاق پيچيده است. ياد تو هر لحظه با من است؛ اما ياد، انسان را بيمار مي کند. اينجا هيچکس نيست که غروبها به من خوش آمد بگويد و موهاي نرمش را ميان دستهاي من بگذارد و بخندد. به من باز گرد ....!



    بسم الله الرحمن الرحيم

    *لكل بيت،بيت في الجنة*

    سرور ارجمندم،سلام

    وبلاگ شعر آييني شميم يار،مفتخر است كه مزين به اشعار آييني گهربار حضرت عالي و لينك وبلاگ ارزشمند شماست.

    اگر لايق بدانيد، موجب مزيد امتنان است كه شما نيز، شميم يار را در لينكستان وبلاگ خود قرار دهيد

    و

    با ارائه ديگر اشعار آييني خود، امكان بهرمندي و مستفيض شدن از آنها را فراهم آوريد.

    توفيق روزافزون جناب عالي ، در خدمت به آستان مقدس ثقلين را از خداي سبحان مسئلت دارم.

    سلام
    .
    .
    .
    .
    وبلاگ "پسري با کفش هاي چيني" باز هم به روز شد!
    در اين پست با مطالب زير مواجه مي شويد:
    .
    .
    .
    * من نه جنبش سبزي هستم نه يک شاعر پست مدرنيست، علت موافقت من با اين دو جريان صرفا مخالفت با وضع موجوده!
    * يک سري تشکر و توضيح!
    * حتي فرشتگان از بند سکس آزاد نيستند...ديشب باز دست به خود ارضايي زدم...گاهي به اسپرم هام فکر مي کنم....اگه اسپرمي که سال 82 توي دستشويي کشتمش توي تخمدان دختر همسايمون خالي ميشد اول مهر مي رفت مدرسه!
    *بعضي وقت ها لحظاتي پيش مي آيد که خوشحال مي شوم تنها بمانم، تنها بمانم و در غم خود فرو بروم، در افسردگي ام، بي آنکه احساسم را با کسي قسمت کنم... بايد يه روزي اين اتفاقات ميفتاد تا جفتمون مي فهميديم يک رابطه دوستانه فقط يه سري صحبت عشقولانه يا دعوايه بچه گانه نيست...
    * من و آقاي جليل صفربيگي توي يه فضايه کاملا صميمي و دوستانه که با روبوسي آغاز و با هديه دادن کتاب تموم شد چند ساعت با هم حرف زديم!
    .
    .
    .
    .
    شعر ها و نوشته هايي از بيژن ارژن، گونتر گراس و فئودور داستايوفسکي
    ...و يک رباعيه جديد از خودم!!!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ياهووووو