سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ای منتهای آرزو ! آیا مرا به آتش می سوزانی ؟ پس امیدم چه می شود ؟ پس آن گاه دوستی ام چه می شود ؟ [امام سجّاد علیه السلام]

هی تاکسی، سلام، ببخشید مستقیم؟
سمت بهار، کوچه گل، منزل نسیم
اصلاً‌ چقدر می‌شود آقا حساب کن
دربست تا جلوی در شابدالعظیم
از انتظار خسته شدم دیر می‌شود
دارد دوباره حال دلم می‌شود وخیم
می‌دانی از کی آمده‌ام ایستاده‌ام؟
قبل از اذان صبح، حدود چهار و نیم
مثل همیشه ساعتمان خواب رفته بود
مثل همیشه باز همان جفت یاکریم
.
.
.
دارد دوباره رفتن من دیر می‌شود
دارد دوباره ... باز همان قصه قدیم
.
.
.
دارد کسی برای دلم بوق می‌زند
هی تاکسی، سلام، ببخشید مستقیم؟



مهدی صفی یاری ::: دوشنبه 89/12/2::: ساعت 12:22 صبح نظرات دیگران: نظر