سلام
چند وقت پيش روي ديوار يه مسجدي خوندم كه نوشته بود:
عاشق سبزم نه اين سبز ريا
سبز هم بازيچه شد مهدي بيا
نميدونم . اين روزها ما همه چيز رو داريم به بازي ميگيريم .
چيزي كه از توي شعر انتخابيم به دلم نشسته ربطي به جريانات اخير نداره .
چنان نابود شد ايران كه اميدي به آرش نيست
يه آدم هرچقدر هم نفوذ داشته باشه در عرض چهار سال نميتونه اينهمه خرابكاري بكنه . اين اوضاع وخيم ما دستپخت گذشتگان هم هست.
من ذاتا سبز رو دوست دارم . و ارادتم رو به سيد و سادات با پوشيدن مانتو و شال سبز و بستن سبز به بند كيفم ارائه نميكنم !!
عيد بزرگ و سعيد فطر بر همگان مبارک
التماس دعا
ضربه ي آخرش خيلي خوب بود اما
آوردن «تيغ» در مصراع 2 يه كمي به فضاي باقي شعر نميخوره.
يا مصراع 1 فضايي متفاوت از باقي مصراع ها داره .
اما مصراع 3 و 4 رو خيلي خوب چفت هم كرديد .
اينا كه ميگم فقط نظر شخصيمه .... هيچ تخصصي در تجزيه و نقد ندارم .
جسارتم رو ميبخشيد