سلام آقا مهدي تو اين وبلاگت نوشتي شب شعر منم يه چند خطي رو واست مي نويسم به امنيد اينکه حداقل نمره قبولي رو ازتون بگيرم ........
امروز، براي من، روز خوبي نيست؛ روز بد تنهايي ست. اينجا را غباري گرفته است. پنجره ها نمي خندند و آب نمي جوشد و بوي مستي آفرين تن تو در اين اتاق پيچيده است. ياد تو هر لحظه با من است؛ اما ياد، انسان را بيمار مي کند. اينجا هيچکس نيست که غروبها به من خوش آمد بگويد و موهاي نرمش را ميان دستهاي من بگذارد و بخندد. به من باز گرد ....!