خيلي عالي بود .حسابي کيف کرديم
1- " همسايه خدا شده ام " اشاره به رسيدن به مقصد و نزديک شدن به آن است ، که همان معرفت حقيقي که عارفان گويند : ما عرفناک حق معرفتک – همان راهي که سيدنا علي (ع) مي گويد : بنده بوسيله عبادت و خداپرستي به جائي مي رسد که چشمش چشم خدا ، گوشش گوش خدا ، دستش دست خدا و..... مي شود .
2- و در آخر " کيف مي کنم" رمز لذتي است که عارف بعد از طي طريق و راه دراز مي بيند ، و قاعدتا خوشحال مي شود ؛ چون اين طبيعت آدمي است که هر وقت به مقصود مي رسد شاد مي شود و کيف مي کند .
3- عارف کيف مي کند و پيروان شيطان و نفس نيز کف مي کنند .
موفق باشيد
ماموستا ن احمدي
نقبي بر شعر " کيف مي کنم"
1- "اين و آن " کنايه از ما سوي الله است ، آنچه جز خدا باشد، بيانگر بريدن از غير خدا و توجه به سوي او کسي که نگاه يک بنده واقعي بايد تنها به سوي او باشد و بس، و اين وظيفه هر بنده مؤمني است ، که همه چيز را در خدا ببيند ؛ زيرا جز او باطل است ، و بدون اراده او کاري نمِش ود کرد ، ألا کُلّ شيء ما خلا الله باطل - و کلّ نعمة لا محالة زائل .
2- " همرا جاده ها" کنايه از صراط مستقيم است ، آن صراطي که حد اقل شبانه روز 17 بار در نماز مي خوانيم " إهدنا الصراط المستقيم" ، راه بندگان صالح خدا ، فأولئک مع النبيين و الصديقين و الشهداء و الصالحين وحسُن أولئک رفيقا .
3- "راهم دراز بود " همان راه رسيدن و تقرّب به معبود ، که واقعا راه درازي است ، بايد فرمانها به جا آورد و از ممنوعيتها دوري کرد ، و ......
ادامه دارد