برگرد که لحظه های شادم برسد
هنگام منو و ان یکادم برسد
گفتم بنویسم عشق در موردتان
باور نکنم ولی سوادم برسد...
.................
کس نیست به درد خانه زادم برسد
بر غصه شام و بامدادم برسد
انگار محرم است حال دل من
بعد از تو فقط خدا به دادم برسد
.................
نمی دانم چه رنگی بود عشق اش
ز شیشه یا که سنگی بود عشق اش
خدا رحمت کند آن روزها را
عجب حس قشنگی بود عشق اش
مهدی صفی یاری ::: جمعه 87/5/11::: ساعت 2:57 عصر
نظرات دیگران: نظر