• وبلاگ : شب شعر
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + تبسم 

    سلام! ممنون از قدم رنجه تان شعرهاي خوبي خواندم فقط در مورد اين رباعي آخر نکته اي را عرض مي کنم...پيشتر جسارت مرا ببخشيد.
    دلخسته و زار مي گذارند همه

    در وعده يار مي گذارند همه

    انگار که تازه از دهات آمده ايم

    ما را سر کار مي گذارند همه
    در دو مصرع ابتدايي تکليف مفعول معلوم نيست...چه کسي را در وعده يار مي گذارند؟ به نظرم اينطوري باشد بهتر منظور شما را به خواننده القا مي کند.
    دلخسته و زار مي گذارند مرا

    در وعده يار مي گذارند مرا

    انگار که تازه از دهات آمده ام

    مردم سر کار مي گذارند مرا
    البته ترجيحا دو مصرع ابتدايي عوض شوند بهتر است چون "همه" در مصرع پاياني زيبا نشسته است...باز هم ببخشيد...صميمانه برايتان آرزوي موفقيت دارم.